- سه گان
- سه بار سه افعه
معنی سه گان - جستجوی لغت در جدول جو
- سه گان
- سه تا، سه تایی، سه بار، سه چند، سه نوع، سه قسم
- سه گان
- سه بار، سه مرتبه، سه دفعه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ثلاثه
ثلاثه غساله ستا سه دفعه
تشکیل شده از سه عضو، سه تایی، سه جام شراب که صبح بنوشند، ستا و ثلاثۀ غساله، برای مثال غلام همت آنم که چون نزاری مست / پس از دوگانۀ ایزد سه گانه ای گیرد (نزاری - مجمع الفرس - ۱۶۲۶)
یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است حاکی از ناله های فراق و شکایت از جور معشوق. فواصل درجات گام آنرا در صورتی که با پرده متغیر مخالف آن دستگاه در نظر بگیریم (درجه پنجم گامش را ربع پرده زیر کنیم) دارای دو دانگ مساوی است و چون تناسب فواصل درجاتش با درجات گام چهارگاه با تقریبی مساویست. لذا اغلب گوشه ها و تکه های معروف چهار گاه در سه گاه نواخته میشوند و آن عبارت است از: زابل حصار مخالف مغلوب مویه. گوشه و تکه هایی که مخصوص سه گاه است عبارتند از: شاه ختایی جغتایی تخت طاقدیس (صبا)
خانه سوم از نرد سه گاه
ده ده، ده تا ده تا، ده تایی
از دستگاه های هفت گانۀ موسیقی ایرانی، از شعبه های بیست و چهارگانۀ موسیقی ایرانی
یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی که حزن آور است و از فراق و جور معشوق می گوید
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
مهربانی، منسوب به ماه مهر، جشنی به همین نام که ایرانیان باستان در پانزدهمین روز مهر برگزار می کردند و در آن روز از دوستان صمیمی خود قدر دانی می نمودند
به چه صورت
سیرجان
رژیم، نظام
اعصاب
داناتر
دو نوع، دو جنس: (پس در آن کشتی از هر جانوری دو گان: نری و ماده ای)
سخت جان
مثلث، سه کنج
موالید ثلاثه: جماد نبات حیوان، آلتی مرکب از دسته ای چوبین دارای شاخه فلزی که غله را بدان باد دهند
میدانی که ملتقای سه جاده باشد جایی که از آن سه راه منشعب شود، آلتی که چوبه ای عمودی و چوبی از جهت افقی دارد و حیوانی را به آن می بندند تا ماشین و بعض وسایل نقلیه را حرکت دهد
قایل به تثلیث: مسیحی
سازی است از نوع طنبور که کاسه آن کوچکتر از تار است و به وسیله ناخن سبابه نواخته میشود. سه تار در قدیم دارای سه سیم بوده ولی اکنون چهار سیم دارد
خوفناک، ترسناک، ترس آور
گاو سرخ: (افریدون) اول خروج بر گاو نشست تا پادشاهی بر وی مقرر شد و دیگر نامها بر حکم آنک شبانی میکردند سپید گاو سیاه گاو و سهر گاو - یعنی سرخ گاو - و مانند این نهادند
وزنی است مخصوص معادل صد درم، مات سدگان
خوفناک، ترسناک، ترس دار، ترس آور، برای مثال سهمگین آبی که مرغابی در او ایمن نبودی / کمترین موج آسیاسنگ از کنارش درربودی (سعدی - ۱۲۲)
مثلث شکل، سه کنج، در ریاضیات مثلث
ماه مهر، کنایه از پاییز، روز شانزدهم از هر ماه خورشیدی، در آیین زردشتی جشن باستانی که پارسیان از روز ۱۶ تا ۲۱ مهرماه برپا می کردند، برای مثال مهرگان نو درآمد بس مبارک مهرگان / فال سعد آورد و روز فرخ و بخت جوان (ازرقی - ۷۲)
مسیحی، که قائل به سه اقنوم اب، ابن و روح القدس باشد